شاعر: شايد فکر نان،مردم را به شعر و شاعري بي علاقه کرده

 

- از خودتان بگوييد و اينکه تا کنون چه کتابهايي را منتشر کرده ايد؟

- سيد اسماعيل بهزادي متولد 1328 بازنشسته آموزش و پرورش هستم. از سال دوم دبيرستان با غزل شروع کردم و شعر نو نيمايي با راهنمايي اولين استادم در شعر زنده ياد عبدالرسول حامدي شاعر کتاب «آواي دشت»، «نامت چه مستعار مانده است» و «شايد دلت که آن همه دريا بود» و مجموعه غزلي با نام «عشق مويه ها» که چند سالي است بين ارشاد استان تهران و دوست شاعر و ناشرم آقاي علي هوشمند رد و بدل مي شود تا چه پيش آيد! در ضمن دو نوار کاست (که پيشرفت کرده به سي دي هم تبديل شده) شعرهاي محلي نيز در دسترس علاقمندان شعر محلي گذاشته ام و مجموعه غزل هاي محلي نيز در دست اقدام است که به زنده ياد اخوان ثالث «اگر اوقاف جيب اجازه دهد»                                

- تاثيرگذاران اوليه بر شعر شما چه کساني بودند؟

- نخست از محضر پدرم مرحوم سيدعلي اکبر بهزادي استفاده بردم و ديگر مشوقان و راهنمايان من مرحوم دايي ام ميرزا محمد جواد حامدي و پسر ايشان مرحوم عبدالرسول حامدي و در طول ساليان از دبيران و استادان دوران تحصيلي، راهنمايي گرفته ام.

- بيشتر در چه قالب و سبکي شعر مي سراييد؟

- سه کتابم که نام بردم در قالب نيمايي و سپيد است و در مرحله دوم غزل و به تفنن بيشتر قالب هاي شعري از قبيل قصيده، مثنوي و تقريبا همه قالب ها و کارهاي طنز هم به زبان معيار و هم به زبان محلي فراوان دارم.

- در آن زمان فضاي ادبي در شهرستان دشتي و خورموج چگونه بود؟

- شهرستان دشتي سالها به افتخار داشتن شاعراني چون محمدخان، فايز، مفتون، آخوند کبگاني و ديگران در همان دوره مي نازيده و دو دهه بعد به داشتن حامدي ها، شهرياري و چند تن ديگر مانند حاج علي مرادي، ايرج اسدي، حاج محمدرضا هاشمي زاده و شاعران جواني که اينک جوياي نامند، اما فضاي شعري در شهرستان دشتي آن طور که بايد و شايد فعال نبوده لااقل بعد از محافلي که در قلعه خورموج در حضور محمدخان برپا مي شد.

- از شاعران و اديبان آن زمان چه کساني بيشتر فعاليت ادبي داشتند؟

- شاعران، جسته و گريخته شعر مي گفتند و شاعران حرفه اي نبودن بلکه به تفنن شعر مي گفتند براي همين است که مجموعه اي تدوين شده در دست نيست و آثار اين گونه شاعران به همت آقاي عبدالمجيد زنگويي در کتابهايي چون «شعر دشتي و دشتستان» مي توان يافت.

- فضاي ادبي آن زمان دشتي براي پرورش شاعران چگونه بود؟

- بنا به گفته مستشرقي که اظهار کرده بود وقتي کلمه ايران به ذهنم مي آيد مردماني را به ياد مي آورم که بر روي قالي هاي نفيس راه مي روند و به زبان شعر سخن مي گويند، تا اندازه اي شق دومش در مورد مردم دشتي صدق مي کند. از ديرباز مراسم شاهنامه خواني- مثنوي خواني و خواندن کتاب هاي حافظ و سعدي در مجالس رواج داشت و بدون شک با وجود چنين محافلي شاعران و شعر دوستان پرورش مي يافتند. متاسفانه امروز در شهرستان دشتي اگرچه شاعران پرورش يافته اند اما تعداد شعر دوستان اندک و انگشت شمار شده است.

- الگوي حرفه اي شما در شعر چه کسي است؟

- دوست دارم مستقل باشم اما از زنده يادان اخوان و آتشي متاثرم.

- معمولا بعضي از شاعران تحت تاثير کساني در دور و نزديک خود قرار مي گيرند و يا افرادي هستند که آنها را در ادامه راه تشويق مي کنند. آيا شما هم مشوق و فردي که در آغاز راه متاثر از او شده باشيد هست؟

- قبلا عرض کردم از چه کساني متاثر شده ام اما مشوق هاي من دوستان و مهمتر از همه مردم کوچه و بازار و کساني که در شب شعرها شرکت مي کنند و تاثير اشعارم، مخصوصا طنز محلي را در چهره تک تکشان مي بينم.

- تجربيات شما تا چه اندازه در شعرهاي شما تاثير دارد؟

- خوبٰ اين تجربه است که در شعر تاثير مي گذارد و من الگوي شعرهاي طنز محلي را از مردم از ضرب المثل هاي محلي حتي از صداي مادري که دخترش را سرزنش مي کند و صدايش در کوچه پخش مي شود مي گيريم و پروبال مي دهم.

- خواستم نظر شما را درباره وضعيت کنوني شعر در استان بوشهر جويا شوم و اصلا آيا در کشور،  شعر بوشهر جايگاهي دارد؟

- در هرکجاي ايران مرکز استان فعاليتش بيشتر از شهرستانهاي مربوط است زيرا امکانات بيشتر است. بوشهر هم از اين قاعده مستثني نيست و زمان تدريس در آموزش و پرورش در جلسه هاي گروه هاي آموزشي چندين بار پيشنهاد داده ام همان طور که جغرافياي استان داريم و تدريس مي شود زندگينامه شاعران و نويسندگان و ساير هنرمندان استان نيز در يک کتاب درسي مخصوص تدريس شود، اما همان طور که شهرستانهاي استان نسبت به مرکز در محروميت و تا اندازه اي مورد بي مهري قرار گرفته است، استان بوشهر نيز نسبت به استانهاي ديگر محروم باقي مانده است و شاعران و نويسندگاني چون صادق چوبک و منوچهر آتشي و چندتايي ديگر تا ترک وطن نگفتند، شهرتي نيافتند البته امروز با داشتن رسانه هاي گوناگون بنده پيشنهاد جلاي وطن نمي دهم.

- وضعيت شعر و شاعري در حال حاضر در دشتي چگونه است در مقايسه با سالهاي جواني شما چه تفاوت هايي دارد؟

- وضعيت نسبت به گذشته خيلي تفاوت کرده، بعد از شاعراني چون محمدخان، فايز و مفتون، فترتي پنجاه ساله پيش آمد. اما چند سالي است که در شهر خورموج برنامه هاي ادبي به همت اداره ارشاد به همت آقاي حميد زارعي (شاعر جوان پا به سن زده) فعاليت مي کند، هر هفته هم در خانه يکي از شاعران و هنرمندان محفل شعر برگزار مي شود. انجمن ادبي اداره ارشاد چون جوانان شرکت مي کنند شاعرپرور مي باشد. اما محفل هفتگي، پيران سال ديده اي هستند که ديگر پرورش نمي يابند. اجازه بدهيد باز هم گريزي بزنم به بي علاقگي مردم نسبت به شعر و شاعري، نمي دانم شايد فکر نان اين گونه شان کرده است.

- فضاي طبيعي دشتي تا چه اندازه در الهام بخشي به شاعران آن جا تاثير داشته است؟

- خوشبختانه فضاي طبيعي بسيار دل انگيز و الهام بخش بود و اغلب شعرهاي شاعر عزيز و طبيعت سراي ما، آقاي احمد منصوري کاملا معرف اين فضاهاي زيبا است و در شعرهاي خودم از گردشگاه هايي چون شيرينه، کت، بنگاه (بنگه)، رخ ريز و پرزيه (پري زاد)، با حال و هواي قديمي اشان معرفي شده است اما اگر دقت کرده باشيد فعل گذشته را بکار بردم چون ديگر آن حال و هوا را ندارند و پرندگاني چون کبک و تيهو اگر خرامان نمي روند، مي ترسند سرنگ استفاده شده جوانان متاسفانه معتاد در پايشان فرو رود.

- به نظر شما شعر هنوز جايگاه دهه هاي پيشين خود را در ميان مردم دارد يا خير؟

- البته! بخصوص در شهرستان هايي چون دشتستان، گناوه، ديلم و به نسبت در شهرستان هاي ديگر جايگاه مردمي را پيدا کرده است.

- مضمون شعرهاي خود را چگونه انتخاب مي کنيد؟

- بستگي به نوع شعر دارد. مضمون غزل و شعرهاي نو با الهام گرفتن از خود شعر است اما کارهاي طنز از پيش انديشه شده يا سوژه هايي که به دست مي آيد.

- چگونه شعر مي تواند شناسنامه زمان خود باشد؟ و آيا شما به اين امر معتقديد؟

- شعرماندگار مشمول زمان نمي شود هميشه تازه است و اين شعر مقطعي است که شناسنامه زمان خود مي باشد.

- برخي شاعران جوان را در شعر به فقر مطالعاتي و عدم وجود منابع مطالعاتي و حتي عدم آگاهي از آنها متهم مي کنند، نظر شما در اين باره چيست؟

- کاملا درست است که همه صفت ها را در خودم جمع مي بينم و مشت، نمونه خروار است. راستي گفتيد شاعران جوان، ببخشيد منظورم جواني خودم بود.

- برخي شاعران کنوني را متهم مي کنند که از درد و رنج و زندگي مردم فاصله گرفته اند و به موضوعات بي خطر و خنثي مي پردازند که با تعهد اجتماعي آنها مغايرت دارد و همين باعث دور شدن آنها از مردم مي شود، نظر شما چيست؟

- امروز تنها شعر نيست که منعکس کننده درد و رنج و زندگي مردم باشد. هر هنري هنرمند را متعهد به اجتماع مي کند و چون گذشته نيست که تنها شاعر اين رسالت را به دوش بگيرد. انواع رسانه ها، وبلاگ ها و غيره و غيره رسالت خود را انجام مي دهند. شاعر خود از مردم است و هميشه در بطن درد و رنج اجتماع.

- چه توصيه اي براي شاعران جوان داريد؟

- اگر کل طبيب بود سر خود را دوا مي کرد و در کل از وصيت و نصيحت بيزارم همه چيز در دسترس جوانان هست، ميدان و گوي و بخصوص نيروي جواني!

 

منبع : نسیم جنوب